یک شنبه 17 دی 1391 |
وه كه با اين عمرهاي كوته بي اعتبار
اينهمه غافل شدن از چون مني شيدا چرا؟
آسمان چون جمع مشتاقان پريشان مي كند
در شگفتم من نمي پاشد زهم دنيا چرا؟
شهريارا بي حبيب خود نمي كردي سفر
راه عشق است اين يكي بي مونس و تنها چرا؟
باتشکر،پست ارسالی توسط:بهار
نظرات شما عزیزان:
هستی
ساعت22:38---17 دی 1391
سلام خسته نباشی
....................
به راستي چقدرسخت است خندان نگه داشتن لب ها در زمان گريستن قلب ها و تظاهر به خوشحالي در اوج غمگيني و چه دشوار و طاقت فرساست گذراندن روزهايي تنهايي و بي ياوري درحالي كه تظاهر مي كني هيچ چيز برايت اهميت ندارد اما چه شيرين است درخاموشي وتنهايي به حال خود گريستن
پاسخ:سلام هستی جان.خیلی خوشحالم که بازم اینجامیبینمت گلم وهمینطورنظرایی که میزارین خانومی مرسی.
....................
به راستي چقدرسخت است خندان نگه داشتن لب ها در زمان گريستن قلب ها و تظاهر به خوشحالي در اوج غمگيني و چه دشوار و طاقت فرساست گذراندن روزهايي تنهايي و بي ياوري درحالي كه تظاهر مي كني هيچ چيز برايت اهميت ندارد اما چه شيرين است درخاموشي وتنهايي به حال خود گريستن
پاسخ:سلام هستی جان.خیلی خوشحالم که بازم اینجامیبینمت گلم وهمینطورنظرایی که میزارین خانومی مرسی.
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
|